عسلعسل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

عسل

آبله مرغان وحشتناک و زشت

روز دوم آبله مرغون عسله واااای که چه وحشتناکه بر خلاف تصورم شد خیلی سخت و پر از دونه تمام تن عروسکم دون شده اونم از نوع وحشتناکش لحظه به لحظه هم زیاد میشن توی گلوشم زده که موقع غذاخوردن اذیتش میکن تبش تازه داره میاد پایین دیروز و امروز آتیش بود بچم الآن هم داغه اما نه خیلی توی پلک چشمش هم زده کف پاشم زده همش یاد این جمله می افتم که : خود کرده را تدبیر نیست دیشب تا صبح بیدار موندم واقعا حتی یک لحظه هم نخوابیدم تا هر وقت عسل خواست خودشو بخارونه جلوی اونو بگیرم البته فقط 4 یا 5 بار این کارو کرد که خداروشکر من بیدار بودم ساعت هفت و نیم صبح خوابیدم که عسل دیگه بیدار شده بود تا ساعت تقریبا ده و نیم صبح خدایا کمکش کن تا مریضی او خوب بشه و آ...
25 خرداد 1390

تبریک روز مرد؟ (طنز یا جدی)

روز میلاد مقدس ترین ، نجیب ترین ، با تقوا ترین ، با گذشت ترین ، نورانی ترین ،وفادارترین شیر مرد عالم هستی به تک تک شما مردان که شباهتی به آن نور الهی ندارید چه ارتباطی دارد که هدیه هم می خواهید؟!! در ضمن : ضمن سپاس از آقایانی که در روز زن ، محبت خود را با خرید گل و کادو و برگزاری شام در رستوران، به همسرانشان نشان دادند، به اطلاع می رسانیم برای دستیابی به اجر اخروی ، مخارج روز مرد صرف امور خیریه می شود..!!      انجمن زنان نیکوکار
24 خرداد 1390

آبله مرغون

یازدهم خرداد ماه 90 رفتم خونه ی دوستم(همون همکارم که بچش آبله مرغون داشت) به امید اینکه عسل هم آبله مرغون بگیره(چون به نظرم بهترین سن آبله مرغون بین 5 تا 6 سالگیه) تا امروز خبری نبود اما امشب رفته بودیم فروشگاه رفاه وقتی که رسیدیم خونه عسل جون  اومد و گفت مامان کتفم (پشت  و بالای شونش) می خاره منم خاروندم که یهو یادم افتاد و گفتم ببینم و دیدم بله دو تا دونه ی قرمز ، لباسشو بالا زدم و دیدم روی شکمش هم یه دونه دراومده سریعا بردیمش درمانگاه (آخه ساعت 10:25  شب بود) دکتر گفت مشکوکه چون اگر آبله مرغون هم باشه ظاهرا خیلی خفیفه و فقط 5% افراد اینقدر خفیف می گیرن و براش آمپول ضد خارش نوشت که من و شوهرم قبول نکردیم بزنه پماد و دارو ه...
24 خرداد 1390

علاقه مندی های عسل از زبان خودش

پیش غذای مورد علاقه : آش دوغ خاله سیمین غذاهای مورد علاقه  : بیشتر از همه ماهی با برنج -  بعدش پیتزا و جوجه کباب نوشیدنی مورد علاقه: دوغ عالیس بعدش دلستر چند میوه لباس مورد علاقه : لباس عروس و دامن بلند اسباب بازی مورد علاقه : عروسک باربی بازی مورد علاقه: سرآشپزی خاله زینب و عمو علیرضا برای تولد عسلم اجاق گاز و آشپزخانه ی بزرگ هدیه دادن که این باعث شد عسل به بازی آشپزی علاقه مند بشه البته خودش میگه برنامه ی بفرمائید شام هم باعث علاقش به آشپزی شده رقص مورد علاقه : پاتیناژ و باله (البته کلاس نمیره از کارتون باربی یکم یاد گرفته) درس مورد علاقه : زبان (کلاس میره و ترم ششمه کتاب Tiny Talk ) دوست مورد علاقه: لیلی کار...
24 خرداد 1390

عکس های عسل

عصر بیستم خرداد 90 عسل به من التماس کرد تا یه عالمه ازش با ژستای مختلف عکس بگیرم آخه عاشق عکس گرفتنه عروسکم                                             ...
22 خرداد 1390

جملات مشهور در مورد آقایون (طنز)

زن خودش را خوشگل میکند چون خوب فهمیده که چشم مرد تکامل یافته تر از عقل اوست "دوریس ری " هر زنی از سر هر مردی زیاد است. "ژان پل سارتر"   مردها جنگ را دوست دارند چون بخاطر جنگ ظاهری جدی پیدا میکنند و این تنها چیزیست که نمیگذارد زنها بهشان بخندند. "جان رابرت فاولز"   خداوند مردان را نیرومندتر آفریده است'اما نه لزوما باهوشتر.او به زنان فراست و زنانگی داده است و اگر این دو با هم خوب بکار روند میتواند مغز هر مردی را که تا بحال دیده ام مختل کند. "فرا فاوست" زنان از مردان عاقلترند.چون که کمتر میدانند و بیشتر میفهمند. "جیمز تربر" مردها همه مانند هم هستند فقط چهره هایشان با هم فرق دارد تا بتوان آنها را از هم تشخیص داد یک مرد عب...
22 خرداد 1390

5 سالگی

امروز صبح از بس که خسته بودم تا ساعت 11 خوابیدم وقتی که بیدار شدم دیدم که عسل نیست رفتم تو اتاق دیدم که عسل بیدار شده داره با کادوهایی که گرفته بازی میکنه بی سر و صدا عروسکم در رو هم نبسته بود تا صدا نده فقط پشت در یک عروسک گذاشته بود که در تا حدودی بسته بشه تا به خیال خودش نور اتاق بیرون نیاد و مزاحم من نشه و صدایی هم بیرون نیاد فداش بشم عسل بزرگ شده ...
21 خرداد 1390

من باربی ام

قبل از تولد 5 سالگیش برای عسل چند سری بر چسب خریدم البته خودش انتخاب کرد یکسری از اونا باربی بودن همون موقع عسل گفت مامان اینا چقدر نازن گفتم تو هم نازی گفت مامان راستی من بزرگ شدم چه شکلی میشم؟ من هم یهویی از دهنم پرید که شبیه باربی باورم نمی شد که عسل این همه جدی بگیره یهو برچسب باربیشو داد و گفت کدوم یکیشون بازهم من الکی دستمو روی یکیشون گذاشتم حالا دیگه عسل باور قلبی (قربون قلب کوچولوش) داره که همون باربیه هرجا عکس اون باربی رو می بینه میگه مامان عکس منه این منم حتی جلوی دوستاش و معلم زبانش بیچاره مردم اصلا نمیدونن چه خبره دخترم رژیم هم میگیره و تلاش میکنه کمتر برنج بخوره چون مطمئنه بزرگ که میشه همون باربیه میشه پس باید لاغر باشه&nbs...
20 خرداد 1390

انتظار

مامانا همیشه منتظرن منتظر بزرگ شدن بچه هاشون وقتی عسل کوچولو بود یعنی هنوز نه راه می رفت و نه حرف میزد من با همسایه های گلمون رفتم پیاده روی توی راه بچه هایی رو می دیدم که می دویدن و حرف می زدن به دوستم گفتم یعنی میشه یه روز عسل هم راه بره و حرف بزنه ؟ دوستم گفت آره  مامانا تا وقتی بچشون راه نرفته و حرف نزده حسرت دارن و هی میگن کاشکی راه بره کاشکی حرف بزنه ولی وقتی بچه هاشون بزرگتر میشن هی میگن بچه بشین اینقدر بدو بدو نکن بچه اینقدر حرف نزن حالا می بینم راست میگه البته این هم یه دنیایی داره عاشقتم عسلم عروسکم ...
20 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل می باشد